درآینه ی انتظار...
این جمعه جان حضرت زهرا ظهور کن/قلب غمین منتظران پرسرورکن
با یک توسلی به خانه ی خدا/از جاده ی ظهوربیا وعبور کن… اللهم عجل لولیک الفرج
این جمعه جان حضرت زهرا ظهور کن/قلب غمین منتظران پرسرورکن
با یک توسلی به خانه ی خدا/از جاده ی ظهوربیا وعبور کن… اللهم عجل لولیک الفرج
در اول ماه ربیع اولین هجوم به خانه ی حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها صورت گرفت.هنگامی که امیرالمومنین علیه السلام متوجه کفن ودفن پیامبر شدند وغاصبین خلافت در سقیفه بودند؛در شب چهارشنبه که اول ربیع بود بدن مبارک آن حضرت را دفن نمودند،و طبق وصیت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله متوجه جمع آوری قرآن شدند.در این ایام سه بار به منزل آن حضرت هجوم آوردند.
بار اول در روز اول ربیع بود که برای بیعت آمدندوآن حضرت فرمودند که قسم یاد کرده ام که تا جمع قرآن تمام نشود از خانه بیرون نیایم وآنان بازگشتند.
بار دوم هفت روز بعد از دفن پیامبر بود.بار سوم به منزل هجوم آوردند،و پس از آتش زدن در منزل و ضرب و جرح صدیقه ی طاهره علیها سلام و کشتن حضرت محسن علیه السلام امیر المومنین را دست بسته بیرون بردند.
وصیتی که نانوشته ماند
روز پنجشنبه ،چهار روز قبل از ارتحال پیامبر اسلام (صلی علیه و آله)در حالی که آن حضرت در بستر بیماری وخانه اش آکنده از بزرگان صحابه و مومنانی بود که برای عیادتش آمده بودند ،با آگاهی از حوادث آینده ،برای آخرین بار خواست که مهم ترین رسالت را یکبار دیگربیان کند و خط سیر آینده حکومت اسلامی را ترسیم نماید و اصحاب آن را بنویسند،شاید از این طریق،جلوی بهانه های مخالفان خلافت حضرت علی (علیه السلام)گرفته شود،لذا فرمود:قلم بیاورید تا چیزی بنویسم (یا بگویم بنویسند) که بعد از آن هرگز گمراه نشوید!
برخی خواستند بیاورند؛ولی «عمر بن خطاب»مانع شد و گفت:درد بر او غلبه کرده و هزیان می گوید،قرآن نزد ماست و همان برای من کافی است.
در میان حاضران اختلاف شد؛برخی سخن عمر را تایید کردند و برخی خواستند بیاورند و در نهایت به حضرت عرض کردند:آیا قلم بیاوریم ؟حضرت فرمود ند:آیا پس از این سخنانی که گفتید؟!نه؛ولی شما را به نیکی به اهل بیتم توصیه می کنم.آنگاه روی خود را از آنان برگرداند تا برخواستند و رفتند و فقط نزدیکان حضرت در کنارش باقی ماندند .
(ماهنامه اطلاع رسانی ،پژوهشی ،آموزش مبلغان ،دی1392ريا،ص22،شماره172.
کار علمی و کار فکری و کار پژوهشی هم یک بخشی از معنویاتاست.
(مقام معظم رهبری مدظله العالی).
امتحان هوش
تا آخر هیچ یک از شاگردان نتوانستند به سوالی که معلم عالیقدر طرح کرده بود جواب درستی بدهند.هرکس جوابی داد و هیچ کدام مورد پسند واقع نشد.سوالی که رسول اکرم( صلی الله علیه وآله) در میان اصحاب خود طرح کرد این بود:در میان دستگیره های ایمانی کدام یک از همه محکمتر است؟یکی از اصحاب گفت:نماز،رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند:نه،دیگری زکات،فرمودند:نه،سومی:روزه، رسول اکرم فرمودند:نه،چهارمی حج و عمره،رسول اکرم:نه،پنجمی:جهاد،رسول اکرم:نه.عاقبت جوابی که موررد قبول واقع شود از میان جمع حاضر داده نشد،حضرت فرمود:(تمام اینها که نام بردید کارهای بزرگ وبا فضیلتی هستند،ولی هیچکدام از اینها آنکه من پرسیدم نیست.
محکمترین دستگیره های ایمان دوست داشتن به خاطر خدا و دشمن داشتن به خاطر خداست).
(داستان راستان،ج2،مرتضی مطهری،صص25-26)
کارذذ
نمازهایمان اگرنماز بود،که موقع سفر ذوق نمی کردیم از شکسته شدنش…
نمازهایمان اگر نماز بود،کهرکعت آخر ش اینقدر کیف نمی کردیم…
نمازهایمان اگر نماز بود،اول وقت به نیت اینکه خودمان را خلاص کرده باشیم نمی خواندیمش…
نمازهایمان اگر نماز بود؛تبدیل نمی شد به نمایش پانتومیم برای نشان دادن آدرس شارژگوشی . . .
نه. . . نماز هایمان نماز نیست ؛اگر نماز بود ،یک کارواش قوی می شد وبا فشار می شست از دلمان همه ی سیاهی ها را،لکه ها را،پلشتی ها را. . .
اگر نماز بود کیمیا می شد و مس وجودمان را تبدیل می کرد به طلا . . .
اگر نماز بود می شد پل می شد پناهگاه می شد میعاد گاه . . .
خدایا تو که در های آسمانت را سخاوتمندانه باز کرده ای ،من از تو فقط یک چیز می خواهم بر من منت گذار وکاری کن نماز هایم نماز شوند. . .
پر از دردم آقا برایم دعا کن
مریضم سراپا برایم دعا کن
گرفتار نفسم اسیر گناهم
تو ای روح تقوا برایم دعا کن
به غیر از تو دیگر کسی را ندارم
تو تنهای تنها برایم دعا کن
زمین گیر دردم ببین رنگ زردم
فتادم من از پا برایم دعا کن
منم روسیاه و منم عبد درگاه
کجایی تو مولا ؟ برایم دعا کن
امیدم کجایی اگر کربلایی
بیا و همان جا برایم دعا کن
تو با سوز سینه چو آیی مدینه
تو را جان زهرا برایم دعا کن
برای ظهورت دعا می کنم من تو را جان مولا برایم دعا کن
التماس دعا…